نظریه همجواری پیتر هال در کتاب بعد پنهان
نظریه همجواری پیتر هال در کتاب بعد پنهان
تقسیم بندی فضای بی شکل از دیدگاه هال
فاصله صمیمی (Intimate Distance): فاصله صمیمی نزدیک(close phase): معاشقه، نوازش و درگیری از رفتارهای معمول در فاصله صمیمی نزدیک هستند. در این حالت قوانین رعایت فاصله به شدت کاهش می یابند. حس بویایی و احساس گرما افزایش می یابند و جزئیات بصورت خارق العاده ای دیده می شوند. در این فاصله گفتگو نقش بسیار کمی در ارتباط دارد و اکثر فرآیند ارتباط از طرق دیگر است. فاصله صمیمی دور(far phase): فاصله بین ۶ تا ۱۸ اینچ، هال می گوید در این فاصله سر، ران و لگن به راحتی با هم تماس ندارند اما در مقابل دست ها به راحتی می توانند به هم برسند.
فاصله شخصی (Personal Distance ) هدیگر از آن برای بیان فاصله ثابتی استفاده کرده است که حیوانات گونه غیر تماسی را از هم جدا نگه می دارد. به عبارتی حباب حفاظتی که یک موجود زنده برای خود قائل است. فاصله شخصی نزدیک(close phase): فاصله بین ۱٫۵ تا ۲٫۵ فوت که در این فاصله شخص می تواند افراد دیگر را نگهداشته یا بگیرد. در این فاصله انحراف چشم محسوس نیست. فاصله شخصی دور(far phase): فاصله بین ۲٫۵ تا ۴ فوت که خارج از دسترس است و تماس فیزیکی سهل نیست. بحث ها پیرامون موضوعات مورد علاقه و سطح صدا متعادل است. هر چند حرارت بدن افراد احساس نمی شود اما بوی نفس و عطری که استفاده کرده اند قابل تشخیص است.
فاصله اجتماعی (Social Distance) خط مرزی بین فاصله شخصی دور و فاصله اجتماعی نزدیک خطی را مشخص می کند که به آن خط تسلط (limit of distance) می گوییم. فاصله اجتماعی نزدیک(close phase): فاصله بین ۴ تا ۷ فوت که کارهای غیر شخصی در این فاصله انجام می گیرد. برخوردها در فاصله اجتماعی نزدیک بیشتر است. افرادی که با هم کار می کنند و یا کسانی که در گردهم آیی ها شرکت کرده اند از این فاصله استفاده می کنند. فاصله اجتماعی دور(far phase): فاصله بین ۷ تا ۱۲ فوت و فاصله ای است که مردم در آن جابجا می شوند. میزهای اداری افراد مهم نسبت به مراجعه کنندگان این فاصله را ایجاد می کند. در این فاصله ظرایف صورت محو می شود اما بافت پوست و موها قابل تشخیصند. در ارتباط ها تماس بصری برای تداوم ارتباط اهمیت دارد و سطح صدا افزایش می یابد. قرارگرفتن در این فاصله امکان جدایی را فراهم می کند.
فاصله عمومی (Public Distance) فاصله عمومی نزدیک(close phase): فاصله بین ۱۲ تا ۲۵ فوت. در این فاصله یک فرد هوشیار در صورت تهدید می تواند فرار کند و یا حالت تهاجمی یا دفاعی به خود بگیرد. صدا بلند است اما نه در آخرین سطح آن. انتخاب کلمات و جملات دقیق صورت می گیرد و به این دلیل زبان شناسان آن را سبک رسمی (formal style، توسط مارتین جوز Martin Joos) نام نهاده اند. فاصله عمومی دور(far phase): فاصله ۲۵ فوت و بیشتر فاصله عمومی دور است. از خصوصیات مهم آن اغراق، استفاده از حرکات دست و بدن و کاهش سرعت کلام است. هر چه دورتر شویم امکان ارتباط برقرار کردن به عنوان یک انسان کم رنگ تر می شود. باید دقت کرد که هال بارها تاکید می کند که این فواصل را بنابر نمونه های آمریکایی که بر آن ها مطالعه کرده است بیان می کند و به هیچ عنوان مدعی جهان شمول بودن آن ها نیست. در نهایت او اضافه می کند که پشت هر سیستم طبقه بندی یک فرضیه یا تئوری نهفته است و فرضیه نهفته در سیستم طبقه بندی مدل همجواری این است که بروز رفتارهایی که ما آن را تایین مرز، قلمرو یا مالکیت می نامیم در سرشت تمامی حیوانات و انسان وجود دارد و برای این کار آن ها از حواس خود به منظور تشخیص یک فاصله یا فضا از فضای دیگر استفاده می کنند و انتخاب یک فاصله بستگی به کنش متقابل و ارتباط افراد کنشگر، احساس آن ها و آنچه انجام می دهند دارد. مشخصا منظور از همجواری در مدل هال، در کنار هم قرارگرفتن دو یا چند انسان در فرهنگی مشخص است. هال با در نظر گرفتن مبانی زیستی و روان شناختی ادراک، بر مسائل فرهنگی درک فضا و چگونگی بکارگیری آن خصوصا در فضای بی شکل تاکید دارد. خصوصیت دیگر مدل هال توجهی است که او به عوامل دیداری و بصری نسبت به دیگر حواس دارد. هرچند که از فواصل دقیقی استفاده کرده اما در توضیح آن ها بیشتر به عوامل بصری تکیه و تحلیل فضا از این منظر تاکید دارد.نگارنده: حامد محمدپور